سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ عمّارییون وفاطمییون

اشعار زیبای عید غدیر خم 

عمارّییون وفاطمییون

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر


 

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر

 

مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست


مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است
علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست


مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است
علی نه شافع محشر، که محشر کبراست


مرا غدیر حریم وصال محبوب است
علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست


مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست


مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست


مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن
که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست


مرا غدیر ندای بلند آزادی است
علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست


مرا علی نبود خلقتی خدا گونه
چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست


اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید
ستایمش که علی عالی و علی اعلاست


بخوان ز سوره انعام علت درجات
علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست


مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم
به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست


هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا
علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست


بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر
که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست


ببین که در دل آن رادمرد بی همتا
به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست


بکوش رنگ علی گیری و صفات علی
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست


به سالروز امامت به جشن عید غدیر
که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست


گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم
خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست

 

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر

اشعار عید غدیرخم

 

شب عشقه شب شوره شب شب عیده غدیره
شب شادی و سروره که فقط حیدر امیره


دل من مجنون وشیدا غریق دریای شعف شد
فرمانروای کل هستی شه نجف شد شه نجف شد


حب المتین علی مولا عین الیقین علی مولا مرشد جبریل امین یعصوب دین علی مولا


گل خنده می نشینه رولب حوروفرشته
مژده مژده شیعیانش که جاتون توی بهشته


دلداده راه ولایم رهرو راه مرتضایم در آستان خسرو دین گدایم من گدایم
ماه شبم علی مولا تاب وتبم علی مولا نعره مستانه می زنم ذکر لبم علی مولا

 

روی دستای پیمبر رفته بالا دست حیدر
آسمون داره می ریزه به زمین شراب کوثر


تمامی ذرات هستی پیش پای آقام حقیرند حاتم وسلیمان تو درگاش فقیرند فقیرند
بدر الدجا علی مولا شمس الضحا علی مولا دست تو در دست مصطفا دست خدا علی مولا

 

 

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر

اشعار عید غدیرخم

 




...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/7/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()

فضیلت و اعمال ماه مبارک ذی‌الحجه

ماه مبارک ذی‌الحجه, اعمال ماه ذی‌الحجه,فضیلت ماه ذی‌الحجه

اعمال ماه ذی الحجه

ماه ذی الحجه از ماه های مقدس و شریف در نزد مسلمانان است. وقتی این ماه فرا می رسید مسلمانان اهتمام ویژه ای به عبادت داشتند به خصوص در دهه اول ماه ذی الحجه که در احادیث پیامبر(ص) بر فضیلت آن تاکید شده است. چنان که رسول ا... در حدیثی می فرمایند: «عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی در نزد حق تعالی محبوب تر از دهه اول ذی الحجه نیست.». در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است (تفسیر قمى، جلد 2، صفحه 419) و این سوگند به خاطر عظمت آن است.

برای این که بتوانیم بهره ای از این ایام عزیز ببریم به ذکر اعمال آن می پردازیم.

دهه اول این ماه ” ایام معلومات” نام دارد که در قرآن کریم ذکر آن شده است. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی نزد حق تعالی محبوب تر از این دهه نیست. برای این دهه اعمالی ذکر شده است:

1- روزه گرفتن 9 روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را دارد.

2- در تمام شبهای این دهه، ما بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز خوانده شود که در هر رکعت بعد از حمد یک بار آیه ” وَ واعَدنا مُوسی ثَلاثینَ لَیلَةً وَ اَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لأَخیهِ هارونَ اخلُفنی فی قَومی وَ اَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبیلَ المُفسدِین.”

کسی که این نماز را بخواند با ثواب حاجیان شریک می شود.

3- از روز اول تا عصر روزعرفه بعد از نماز صبح و پیش از مغرب دعایی که از امام صادق علیه السلام روایت شده، خوانده شود.

” اللهم هذه الایام التی فضلتها علی الایام….

4- در هر روز از دهه پنج دعایی را که حضرت جبرئیل از جانب خدای تعالی برای حضرت عیسی علیه السلام هدیه آورده، خوانده شود.

” اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له…”.

5- در هر روز از این دهه تهلیلاتی را که از حضرت علی علیه السلام روایت شده را بخواند.

”لا اله الا الله عدد اللیالی و الدهور ….

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر (علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:

در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:

وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ

و ما با موسى سى شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب دیگر تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش (با او)

أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ

چهل شب تمام شد و موسى به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن

وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.

و از روش مفسدان پیروى منما.

اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.( اقبال، صفحه 317)

اعمال روز اول

1- روزه که ثواب روزه هشتاد ماه را دارد.

2- خواندن نماز حضرت فاطمه علیها السلام توصیه شده است که دو نماز دو رکعتی است و در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه توحید خوانده شود. و بعد از سلام تسبیحات آن حضرت گفته شود و بعد دعای ذیل خوانده شود:

” سبحان ذی العزّ الشامِخِ المُنیف، سبحانَ ذِی الجَلالِ الباذِخِ العظیم، سبحانَ ذی المُلکِ الفاخِرِ القدیم، سُبحانَ مَن یری اَثَرَ النَملَةِ فی الصَّفا ، سُبحانَ مَن یری وَقعَ الطَّیرِ فی الهَواءِ، سُبحانَ مَن هُوَ هکَذا وَلا هکذا غیره.”

3- پیش از زوال دو رکعت نماز، در هر رکعت حمد یک مرتبه، و هر یک از توحید، آیة الکرسی و قدر ده مرتبه خوانده شود.

4- هر کس از ظلم ظالمی می ترسد در این روز بگوید:

” حَسبی حَسبی حَسبی مِن سُوالی عِلمُکَ بِحالی.”

تا خدای متعال او را از شر ظالم کفایت کند.

گفته شده که روز اول ذی الحجه روز میلاد حضرت ابراهیم (ع) پیامبر بت شکن و ازدواج حضرت فاطمه(س) با حضرت علی(ع) است.

روز هشتم

روز ترویه است و روزه اش فضیلت دارد و روایت شده که کفاره شصت سال است.

شب نهم

این شب از لیالی متبرک وشب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است . کسی که آن شب را به عبادت به سر آورد، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. برای این شب اعمالی ذکر شده است:

1- روایت شده که دعای ذیل خوانده شود که هر کس آن را در شب عرفه یا در شبهای جمعه بخواند، خداوند او را بیامرزد.

اللهم یا شاهد کل نجوی….

2- هزار مرتبه تسبیحات زیر گفته شود.

”سُبحانَ الذَی فی السماءِ عرشُهُ، سُبحانَ الذَی فی الارضِ حُکمُهُ، سُبحانَ الذی فی القُبُور قَضاؤُهُ، سبحان الذی فی البَحرِسَبیلُهُ، سبحان الذی فی النارسُلطانُهُ، سبحان الذی فی الجَنَّةِ رَحمَتُهُ، سبحان الذی فی القِیامَةِ عَدلُهُ، سبحان الذی رَفَعَ السَّماءَ، سبحان الذی بَسَطَ الاَرضَ ، سبحان الذی لا مَلجَاَ وَ لا مَنجا مِنهُ اِلاّ الیه.”

3- دعای اللهم من تَعََّبَا وَ تَهَیا وَ اَعَدَّو استـَعدَّ لِوِفادةٍ… که در اعمال شب و روز جمعه نیز وارد شده، خوانده شود.

4- زیارت امام حسین علیه السلام.

روز نهم (روزعرفه)

اعمال روز عرفه

روزعرفه از اعیاد عظیمه است اگر چه به اسم عید نامیده نشده است. آن روز، روزی است که خداوند بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فراخوانده و جود و احسان خود را برای ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر از دیگر اوقات خواهد بود.

روایت شده که در روزعرفه ای امام سجاد علیه السلام صدای سائلی را شنید که از مردم کمک می خواست. امام به او فرمود: وای بر تو آیا در چنین روزی از غیر خدا سوال می کنی؟ حال آن که در این روز فضل خدا حتی شامل بچه های به دنیا نیامده نیز می شود. برای این روز اعمالی ذکر کرده اند:

1- غسل.

2- زیارت امام حسین علیه السلام که برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد می باشد. اگر کسی توفیق یابد که در این روز به حرم امام تشرف پیدا نماید ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست.

3- بعد از نماز عصر پیش از خواندن دعای روز عرفه، در زیر آسمان دو رکعت نماز به جای آورده و نزد خداوند به گناهان خود اعتراف نماید. دررکعت اول بعد از حمد، توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون بخواند.

4- روزه این روز برای کسی که ضعف پیدا نکند و روزه اش مانع از انجام اعمال نشود مستحب است.

5- تسبیحاتی که در اعمال شب عرفه ذکر شد، خوانده شود. و پس از آن ذکر ” سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر” صد مرتبه، سوره توحید صد مرتبه، آیة الکرسی صد مرتبه و صلوات صد مرتبه گفته شود و پس از آن اذکار “لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک وله الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر، استغفرالله الذی لا اله الا هوالحی القیوم و اتوب الیه ، یا الله، یا رحمن، یا رحیم، یا بدیع السموات و الارض یا ذالجلال و الاکرام ، یا حی یا قیوم، یا حنان یا منان، یا لا اله الا انت، امین” ، هر کدام ده مرتبه گفته شود و بعد از آن دعای اللهم انی اسئلک یا من هو اقرب الی من حبل الورید یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو باالمنظر الأعلی و بالافق المبین یا من هوالرحمن علی العرش استوی یا من لیس کمثله شی و هو السمیع البصیر اسئلک ان تصلی علی محمد و ال محمد را بخوان و حاجت خود را از خداوند طلب نما.

6- صلواتی از امام صادق علیه السلام روایت شده که باعث سرور اهل بیت علیهم السلام می شود. “اللهم یا اجود من اعطی….

7- خواندن دعا “ام داود” که در اعمال نیمه رجب ذکر گردیده است.

8- تسبیح زیر گفته شود که ثواب آن قابل شمارش نیست.

سبحان الله قبل کل احد و سبحان الله بعد کل احد….

9- خواندن دعایی که امام حسین علیه السلام در روز عرفه در عرفات خواندند.

“الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع ولا لعطائه مانع….

10- خواندن زیارت جامعه کبیره نیز در این روز سفارش شده است.

شب دهم

از لیالی متبرکه است و از آن چهار شبی است که احیاء آنها مستحب است و درهای آسمان در این شب باز است و زیارت امام حسین علیه السلام در این شب، سفت است. و دعای “یا دائم الفضل علی البریة، یا باسط الیدین بالعطیة، یا صاحب المواهب السنیة صلی علی محمد و اله خیر الوری سجیة و اغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة”، در این شب خوانده شود.

روز دهم (عید قربان)

اعمال روز عید قربان

1- غسل در این روز که سنت موکد است.

2- نماز عید قربان.

3- خواندن دعای چهل و هشتم از صحیفه سجادیه که اول آن اللهم هذا یوم مبارک است. و نیز خواندن دعای چهل و ششم که با عبارت یا من یرحم من لا یرحمهُ العباد آغاز می شود.

4- دعای ندبه خوانده شود.

5- قربانی کردن.

6- تکرار تکبیرات زیر بعد از نمازها.

الله اکبر الله اکبر و لااله الا الله والله اکبر الله اکبر ولله الحمدالله اکبرعلی ما هدانا الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمةِ الانعام و الحمدُالله علی ما ابلانا.

روز هجدهم (عید غدیر)

1- غسل

2- روزه که کفاره شصت سال گناه است.

3- زیارت حضرت علی علیه السلام .

4- دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه شکر خدا گفته شود، سپس سر از سجده برداشته و دعای زیر خوانده شود:

“اللهم انی اسئلک بانّ لک الحمد وحدَکَ لا شریک لک… و در انتهای دعا سر به سجده نهاده و صدمرتبه الحمدلله و صدمرتبه شکراًلله گفته شود.

هر کس این عمل را انجام دهد ثواب کسی را دارد که در روز عید غدیر نزد پیامبر اکرم (ص) حاضر شده و با آن حضرت بیعت کرده باشد.

5- پیش از زوال دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید و آیة الکرسی و سوره قدر را ده مرتبه بخواند.

6- دعای ندبه خوانده شود.

7- خواندن دعای اللهم انی اسئلک بحق محمد نبیک و علی ولیک… خوانده شود.

8- مومنین در هنگام ملاقات یکدیگر بگویند:

” الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة علیهم السلام .

9- ذکر ” الحمدلله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ” ، صد مرتبه گفته شود .

10- ایجاد عقد اخوت.

[b]روز بیست و چهارم (مباهله)

برای روز مباهله اعمالی توصیه شده است:

1- غسل

2- روزه

3- خواندن دعایی که از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

” اللهم انی اسئلک من بهائکَ بِابهاهُ و کل بهائک بهی….

روز آخر

ماه ذیحجه آخرین ماه سال قمری است که برای روز آخر آن عملی سفارش شده است. که دو رکعت نماز، در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره توحید و آیة الکرسی هر یک ده مرتبه خوانده شود و بعد از نماز بگوید: ” اللهمَّ ما عملت فی هذه السنة من عمل نَهَیتَنی عَنهُ و لَم تَرضَهُ وَ نَسیتُهُ وَ لَم تَنسَهُ وَ دَعَوتَنی الی التَّوبَةِ بَعدَ اجتِرائی عَلیکَ اللهمَّ فَانّی اَستَغفِرُکَ مِنهُ فَاغفِرلی وَ ما عَمِلتُ مِن عَمَلٍ یقَرِّبُنی اِلیکَ فَاقبَلهُ مِنّی وَ لا تَقطَع رَجائی مِنکَ یا کریم.”

وقتی فرد این دعا را خواند شیطان گوید: وای بر من هر چه در حق این فرد، در این سال سختی کشیدم، همه را با این دعا خراب کرد، و شهادت می دهد که او سال گذشته را به خیر ختم نمود.

?

مطالب مرتبط

 




...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/7/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()

سید على‏رضا سید کبارى

فارغ از هر دو جهانم به گل روى على
از خم دوست جوانم به خم موى على
طى کنم عرصه ملک و ملکوت‏از پى دوست
یاد آرم به خرابات چو ابروى على(ع)

پیشگفتار
با نگاه به پیشینه حیات بشرى، «خانواده‏» و «قبیله‏» نخستین گروههاى اجتماعى است که در آن نوعى «ریاست‏»، «قانون‏» و «حکومت‏» دیده مى‏شود و سپس از دولتها و نظام حکومتى مى‏توان یاد کرد که در سرزمینهاى گسترده، براى جمعیتى معین، با نظامهاى ادارى و سازمانهاى سیاسى به حکومت پرداخته و نظام اقتصادى جامعه را تحت پوشش خویش قرار داده، و اعمال حاکمیت نموده‏اند.

«رئیس‏»، «رهبر» و «حاکم‏» با نظام ادارى خاص به تشکیل حکومت موفق مى‏گردد. و عاملى که در پذیرش و انتخاب رئیس و حاکم مؤثر است چیزى جز فرهنگ و بینش آن جامعه نیست.

اگر جامعه‏اى بینش مادى را بپذیرد و به اقتصاد آزاد گردن نهد و در مبانى عقیدتى و ایدئولوژیکى از فلسفه لذت و اصالت نفع پیروى کند، حکومتى سرمایه‏دارى شخصى یا دولتى خواهد داشت و اگر از مبانى الهى و قرآنى پیروى نماید، به «حکومت اسلامى‏» و «مدینه فاضله غدیر» دست مى‏یابد.

ما در این گفتار به بررسى اجمالى عنصر اصیل در تشکیل حکومت‏خواهیم پرداخت و با مبانى قرآنى فلسفه سیاسى اسلام آشنا خواهیم شد.

فلسفه سیاسى اسلام
وقتى از «فلسفه سیاسى اسلام‏» سخن به میان مى‏آید، بحث از فلسفه و نوع بینش اسلامى است. و در حقیقت فلسفه سیاسى اسلام، جزئى از نظام فلسفى و جهان‏بینى اسلامى محسوب مى‏گردد.

دانشمندان اسلامى در علومى چند مبانى نظرى و عملى نظام فلسفى اسلام را تبیین کرده‏اند که مى‏توان «فلسفه‏»، «کلام‏»، «عرفان‏»، «اخلاق‏» و «فقه‏» را در این ردیف قرار داد.

فلسفه، کلام و عرفان نظرى، مبانى عقلى و تئوریهاى اسلامى را ارائه مى‏دهند، تئوریهایى که خود علاوه بر عقل از قرآن و سنت اخذ شده‏اند و اگر این دو را از آن حذف کنیم نامیدن عنوان اسلامى بر آن شایسته نیست.

همچنین عرفان عملى، حکمت عملى - سیاست مدن - و فقه اسلامى نیز مبانى عملى فلسفه سیاسى اسلام را تشریح مى‏کنند.

«آراء اهل المدینة الفاضلة‏»، «السیاسة المدینة‏»، «التنبیه على سبل السعادة‏» از فارابى و «سیاسیات شفا» از ابن‏سینا در فلسفه، «الشافى فى الامامة‏» از سید مرتضى، و «تجرید الاعتقاد» از خواجه نصیر الدین طوسى و شروح آن در علم کلام و «فصوص الحکم‏» فارابى و محیى الدین عربى و «مصباح الانس‏» شمس الدین محمد، ابن فنارى از جمله کتبى هستند که مبانى نظرى فلسفه سیاسى اسلام را بیان داشته‏اند.

«طهارة الاعراق‏» ابن‏مسکویه رازى، «اخلاق ناصرى‏» و صدها اثر در فقه اسلامى چون «جواهر الکلام‏» شیخ محمد حسن نجفى و «کتاب البیع‏» حضرت امام خمینى - قدس سره - به اصول عملى فلسفه سیاسى اسلام پرداخته‏اند.

فلسفه سیاسى اسلام به گونه‏اى که مبانى نظرى و عملى آن در کتابى فراهم آمده باشد نگاشته نشده است و هر یک از اصول عقلى و نقلى آن جداگانه مورد بررسى قرار گرفته است و همین امر موجب گشته تا نا آشنایان به علوم اسلامى و گروههایى بسان مستشرقان و غربگرایان از وجود چنین فلسفه‏اى اظهار بى‏اطلاعى نموده و منکر وجود خارجى آن گردند.

ولى ناگفته پیداست که اگر مبانى نظرى آن در کتابى فراهم نشده، ولى اصول عملى آن همواره با صدها و هزاران تالیف مورد بررسى قرار گرفته و به عنوان برنامه زندگى هر یک از افراد جامعه اسلامى به اجرا گذاشته شده است.

البته نباید فراموش کرد که برخى از دانشمندان اسلامى با نوشته‏ها و خطابه‏هاى سیاسى خویش این مبانى را ولو بصورت مختصر و بدون فصل‏بندى و شیوه‏هاى کلاسیک در مجموعه‏اى فراهم ساخته‏اند که از آن جمله‏اند:

العروة الوثقى سید جمال‏الدین اسد آبادى

طبایع الاستبداد عبدالرحمان کواکبى

خطابه‏هاى سیاسى شیخ محمد خیابانى

قانون مشروطه مشروعه سید عبدالحسین لارى

تنبیه الامة و تنزیه الملة میرزا محمدحسین نائینى

عواید الایام مولى احمد نراقى

شؤون اختیارات ولى فقیه حضرت امام خمینى

حکومت اسلامى حضرت امام خمینى

کشف الاسرار حضرت امام خمینى قدس سره

باید خاطر نشان ساخت از آنجاییکه به شیعه جز در موارد معدودى فرصت تشکیل حکومت داده نشده است این علم مانند دیگر علوم اسلامى رشد و بالندگى نداشته است ولى چون برادران اهل سنت زمان بیشترى بر مسند حکومت تکیه نموده‏اند، کتابهایى در این زمینه نگاشته و به آن نظم بیشترى بخشیده‏اند. «الاحکام السلطانیه‏» مارودى از این نوع است.

پیام‏آوران وحى
قرآن کریم پیامبران الهى را به عنوان رهبران جامعه انسانى که از سوى خداوند متعال برگزیده شده‏اند، معرفى مى‏نماید. چنانچه مى‏فرماید:

«کان الناس امة واحدة فبعث الله النبین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه‏». (2)

«مردم گروه واحدى بودند، خدا رسولان را فرستاد که نیکان را بشارت دهند و بدان را بترسانند و با آنها کتابى به راستى فرستاد تا تنها دین خدا به عدالت در موارد نزاع مردم حکم فرما باشد.»

محور وحدت امت اسلامى
با همه اختلافاتى که در تعریف جامعه از سوى جامعه‏شناسان روى داده است. ضابطه «حکومت واحد و استقلال سیاسى‏» براى وحدت یک جامعه، با ارزش و معتبر تلقى شده است.

و از آنجاییکه قرآن کریم این حکومت و استقلال سیاسى را از آن پیامبران خدا مى‏داند، همواره حاکمان زر و زور و تزویر با آنان به مقابله برخاسته‏اند. در عصر نبوى - صلى الله علیه و آله - مخالفت قریش و مشرکان عربستان، و در عصر علوى، مخالفت معاویه و اصحاب جمل و نهروان و در عصر حسنین - علیهما السلام - مخالفت زمامداران و سیاست‏بازان اموى با دین و اسلام تضعیف دین را به همراه داشت. معاویه و خلفایى بسان او با تکیه بر خلافت اسلامى، سلطنت استبدادى خویش را پیش مى‏بردند و چون توان آن را نداشتند که با صراحت‏با دین اسلام به مقابله برخیزند، با منع تدوین حدیث و سب اهل بیت عصمت و طهارت به مخالفت‏با اسلام پرداختند. حال آنکه ولاء اهل بیت از سوى پیامبر - صلى الله علیه و آله - سفارش شده بود و این خاص مکتب تشیع نبود. و بزرگان اهل سنت نیز به آن اشاره کرده‏اند. چنانکه امام شافعى گوید:

«یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فى القرآن انزله یکفیکم من عظیم الفخر انکم من لم یصل علیکم لا صلاة له‏» (3)

«اى اهل بیت رسول خدا - صلى الله علیه و آله - دوستى شما فریضه‏اى است از جانب خداوند که در قرآن آن را فرود آورده است. از فخر بزرگ، شما را این بس که درود بر شما جزء نماز است و هر کس بر شما درود نفرستد نمازش باطل مى‏گردد».

همچنین فخر رازى از زمخشرى نقل مى‏کند که پیامبر خدا(ص) فرمود:

«من مات على حب آل محمد مات شهیدا، الا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له، و من مات على حب آل محمد مات تائبا، الا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان...» (4)

«هر کس که بر دوستى آل محمد مرد، شهید مرده است، هر کى که بر دوستى آل محمد مرد، آمرزیده مرده است، هر کس بر دوستى آل محمد مرد، مؤمن و کامل ایمان مرده است...»

روش تضعیف دین براى از بین بردن حقوق پیامبران الهى خاص عصر رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - و حضرت امیرالمؤمنین على - علیه السلام - نبود بلکه همواره حاکمان مستبد و ستم پیشه با این روش به حکومت‏خود استمرار بخشیده‏اند.

غدیر و فلسفه سیاسى اسلام
خداوند متعال به عنوان تنها قانونگذارى که با شناخت کامل انسان - مخلوق خویش - پیامبران الهى را بسوى مردم فرستاد تا «دین خدا» و برنامه‏هاى سعادت‏بخش آن را به انسان ابلاغ نمایند (5) براى تداوم رهبرى الهى امت اسلامى نیز امامانى انتخاب فرمود و بوسیله رسول خویش به مردم شناساند تا پس از وى رهبرى او را گردن نهند.

در فسلفه سیاسى اسلام چند مساله به عنوان اصل شناخته شده‏اند:

1 - اهمیت زندگى اجتماعى

2 - ضرورت وجود قانون

3 - واضع قانون

4 - مجرى قانون

اهمیت زندگى اجتماعى و ضرورت قانون براى اداره جامعه از جمله امور بدیهى است که تمامى انسانها بر آن واقفند. مساله‏اى که نظامهاى فلسفى را دچار اختلاف کرده و بعضى از آنان را به انحراف کشانده، اصل قانون‏گذارى براى اداره نظام اجتماعى است.

هر چند خود بشر به نقصان خویش در قانون‏گذارى واقف است (6) لیکن همواره بر آن اصرار ورزیده و با حکومتهاى ناپایدار خویش انسانها را از سعادت حقیقى و هدف زندگى دور ساخته و در منجلاب شهوات فرو برده است.

از آنجاییکه انسان موجودى داراى ابعاد گوناگون است و در صدد تکامل و سعادت جاودانى، و هر چند ازلى نیست، موجودى ابدى است و باید در این دنیا سعادت اخروى خویش را تامین کند. قانونگذارى باید براى وى تعیین برنامه نماید که شناخت کامل از انسان داشته باشد و با بى‏نیازى و بى‏غرضى که در خویش دارد، قوانین را بر وفق سعادت و خوشبختى انسان وضع نماید. چنین کسى جز خداوند متعال نیست.

«مجرى قانون‏» نیز باید کسى باشد که علاوه بر آگاهى به قانون بر تمایلات خویش مسلط باشد و با شجاعت و حسن مدیریتى که دارد در جامعه، حکومت‏بپا دارد و جلو تخلفات را گرفته و از بروز هرج و مرج و پایمال شدن حقوق ضعیفان جلوگیرى نماید. این شخص جز فرد معصوم کسى دیگر نیست. که از دیدگاه مسلمانان حضرت رسول اکرم - صلى الله علیه و آله و سلم - است و از نظر شیعه امامیه، دوازده امام معصوم - علیهم السلام - نیز در این ردیف قرار دارند. و در صورت عدم معصوم و غیبت وى، بنا بر دستورى که از جانب پیشوایان دینى صادر گشته، دین‏شناسان متعهد - فقیهان با تقوا - این مسؤولیت‏خطیر را بر عهده دارند.

حدیث غدیر
در قرآن کریم آیات بسیارى در باره حضرت مولى الموحدین امیرالمؤمنین على- علیه السلام - نازل شده است که بزرگ داشنمندان شیعه و اهل سنت در کتب تفسیر و شان نزول آیات به آنها اشاره نموده‏اند.

آیه «تبلیغ‏» از جمله آیاتى است که داستان غدیر را جاودانه نموده است. این آیه روز هجدهم ذى‏الحجه سال دهم هجرت، بر رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - فرود آمد. زمانى که پیامبر بزرگوار اسلام به غدیر خم رسیده بود. پیشروان کاروان یکصد هزار نفرى را فرمود تا آنانکه از آن نقطه دور شده‏اند، بازگردانند و منتظر کسانى باشند که از پى مى‏آیند. آنگاه به ابلاغ فرمان الهى پرداخت.

«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس‏». (7)

«اى پیامبر [صلى الله علیه و آله] به مسلمانان ابلاغ کن، آنچه را که بسوى تو نازل گردیده و اگر چنین نکنى، پس سالت‏حق را بجا نیاورده‏اى و خداوند تو را از - دشمنى - مردم نگاه مى‏دارد». حضرت علامه مجاهد آیة الله امینى - قدس سره - در کتاب بزرگ الغدیر نام سى(30) تن از دانشمندان اهل سنت را نام مى‏برد که شان نزول آیه را در مورد حضرت على - علیه السلام - مى‏دانند. (8)

آیه «اکمال دین‏» از دیگر آیاتى است که در قرآن کریم آمده، و نزول آن پس از تعیین حضرت على - علیه السلام - به مقام امامت مى‏باشد. زمانیکه خطبه غدیر به پایان رسیده است.

«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا» (9) «امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت‏خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را براى شما دین پسندیده قرار دادم.»

علامه امینى مى‏فرماید:

متجاوز از بیست تن از دانشمندان اهل سنت - از مفسرین و متکلمین - به نزول آیه اکمال دین در غدیر اشاره نموده‏اند. (10)

آیه ولایت (12) و سوره هل اتى در باره حضرت امیرالمؤمنین على - علیه السلام - نازل گشته و دهها دانشمند از بزرگان اهل سنت‏بر این امر اعتراف کرده‏اند. (13)

علامه امینى در کتاب خویش تحت عنوان، «الغدیر فى الکتاب العزیز» در باره آیات نازله در مورد واقعه غدیر مى‏فرماید:

«خداوند متعال خواست این حدیث همواره تازه ماند و شب و روز آن را کهنه نسازد و دستخوش گذشت زمان نگردد، از اینرو آیاتى درخشان و آشکار در اطراف آن نازل کرد و امت اسلام هر بامداد و شبانگاه آنها را مى‏خوانند».

گویا پروردگار هستى هر بار که یکى از این آیات تلاوت مى‏شود، نظر خواننده را جلب مى‏کند و در روان وى نقشى مى‏نهد و به آنچه که واجب است وى در باره خلافت کبراى الهى ایمان آورد، در گوش او فرو مى‏خواند. از این آیات است: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک...» (14)

همچنین احادیث نبوى(ص) این واقعه را تاکید کردند، احادیثى چون:

- حدیث منزلت

- حدیث ثقلین

- حدیث على مع الحق و الحق معلى على

- حدیث على مع القرآن و القرآن معه

- حدیث ان علیا اول من اسلم و آمن و صلى

- حدیث رد الشمس

- حدیث‏سد الابواب

و ...

آنچه که در باره «حدیث غدیر» - من کنت مولاه فهذا على مولاه - مهم است چیست؟

آیا چیزى جز مساله ولایت و امامت پس از رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - است؟ این حدیثى که به تواتر آن را اهل سنت و شیعه نقل کرده‏اند، به این نکته اشاره دارد که فلسفه ارسال رسل با اصل امامت تداوم مى‏یابد. همواره باید در میان امت اسلامى کسى باشد که از سوى خدا راهنمایى بشر را بر عهده گرفته باشد و این امر چنان بزرگ است که عدم ابلاغ آن از سوى رسول اعظم الهى تمام تلاشهاى طاقت‏فرساى‏23 سال رسالتش را از بین مى‏برد ولذا آن حضرت در جمع بزرگ کاروانیان حج مساله ولایت و امامت‏حضرت على - علیه السلام - را ابلاغ مى‏نماید و پس از آن آیه اکمال دین نازل مى‏گردد.

رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - علاوه بر جایگاه تکوینى داراى شؤون متعددى بود که مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 - بیان احکام و دستورات الهى

2 - منصب قضا

3 - ریاست عامه مسلمین

شیعه معتقد است پس از پیامبر این شؤون به امام منتقل مى‏گردد. تا فلسفه ارسال رسل با اصل امامت تداوم یابد. از اینرو مساله امامت‏به ریاست عامه اکفتا نمى‏کند، بلکه به معنى مرجع دینى مطرح است.

اهل سنت و تمامى مردم جهان بر این امر واقفند که جامعه به رهبر نیاز دارد و هر جامعه‏اى باید پیشوایى داشته باشد که همه از وى اطاعت نمایند. ولى شیعه مساله امامت را خیلى عمیق‏تر از این مطرح مى‏کند. وى قائل است پیامبر از جانب خدا امام بعد از خویش را به امت اسلامى معرفى کرد و هر امام، پیشواى بعد از خود را مشخص مى‏کند و آنان نه تنها به معنى رهبرى جامعه اسلامى، بلکه به عنوان وصى پیامبر، علومى را که بر آنان افاضه گردیده به مردم ابلاغ مى‏نمایند و مرجع دینى و کارشناس اسلام پس از رسول خدایند و چون رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - بر ضمائر دلها آگاهى دارند و بسان یک روح کلى بر همه روحها محیط مى‏باشند. (15) و همانند پیامبر داراى مقام عصمت هستند و از لغزش مصون مى‏باشند.

ویژگى‏هاى سه‏گانه امام در تفکر شیعى موجب گشته تا اصل امامت نیز بسان اصل نبوت در ردیف اصول اعتقادات قرار گیرد و گر نه تعریف اهل سنت از امام و حاکم اسلامى و - تعاریف دیگر مکاتب سیاسى در مورد رهبرى جامعه، هرگز وى را در جایگاه رفیع اصول قرار نمى‏دهد بلکه شایسته است در فروع احکام دینى و مسائل فقهى از آن گفتگو شود.

لذا وقتى مصلح نستوه حضرت علامه امینى - قدس سره - در کتاب گرانقدر «الغدیر» در پى اسناد حدیث غدیر است و به ذکر نام یکصد و ده تن صحابى و هشتاد و چهار تابعى مى‏پردازد که این حدیث‏شریف را نقل کرده‏اند و سیصد و شصت تن از دانشمندان اسلامى از قرن دوم تا چهاردهم را نام مى‏برد که به نقل این حدیث توفیق یافته‏اند. در پى احیاء مدینه غدیر است تا اصل امامت دیگر بار امت اسلامى را جانى تازه بخشد. و معتقد است‏حوزه‏هاى علمیه شیعه بایستى درسى تحت عنوان «ولایت‏» داشته باشند. (16) تا مسائل فلسفه سیاسى اسلام رشد یابد و تعالى پذیرد و در جامعه تاثیر گذارد.

هر چند آن بزرگ مصلح، خود سیماى مدینه غدیر را در ایران اسلامى مشاهده نکرد، لیک اشارات حکیمانه وى به سوى امام غدیر و پیشواى مسلمین در عصر خویش خالى از لطف نیست. آن بزرگ مجاهد مدینه غدیر مى‏فرمود:

«دیگران غاصبند و این مقام حق مسلم آن فریادگر است.» (17)

و در جاى دیگر به صراحت هر چه تمامتر ندا برداشت:

«الامام الخمینى ذخیرة الله للشیعه‏» (18) امام خمینى ذخیره خدا براى جهان تشیع است.

او شاگردانى بسان حضرت نواب صفوى را تربیت نمود تا حکومت علوى را فریاد زنند و با گامهاى الهى خویش پایه‏هاى حکومت غاصبان را به لرزه افکنند.

علامه امینى با تالیف «الغدیر» خاطرات عصر نبوى را تجدید نمود، عصرى که سرورى از آن امت قرآنى بود و رسول اکرم - صلى الله علیه و آله - رهبرى آن را بر عهده داشت.

امینى، احیاگر «الغدیر» جلوه‏هاى شوکت و عظمت امت اسلامى را در خاطره‏ها زنده کرد و اصل اصیل و محور حکومت قرآنى، جریان غدیر خم را یادآور گردید.

وى در عصرى زندگى مى‏کند که شکست دولت عثمانى روى داده است، شکستى که اگر «اصل غدیر» و رهبرى امت آنگونه که پیامبر(ص) اسلام و قرآن کریم فرموده، اجرا مى‏گردید، روى نمى‏داد و انگلیس را جرات آن نبود که عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.

در عصر امینى هنوز «غدیر و اصل امامت و ولایت‏» به درستى تبیین نشده است. برخى از فقهاء و کارشناسان دینى از تالیف و تدریس احکام سیاسى و حکومتى دست‏شسته‏اند و عهده‏دار شدن امر قضاوت و اجراى حدود و دیات و جلوگیرى از ستم ظالمان و اقامه عدل را هر چند در محدوده وظایف کارشناسان متعهد مى‏دانند لیکن به اصل تشکیل حکومت عقیده‏مند نیستند و مساله ولایت فقیه را که از اصول مسلم فقه شیعى است در برخى فروع و احکام محدود ساخته‏اند.

در همین زمان حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - با ژرف‏نگرى خاص به تدریس حکومت اسلامى پرداخته و منصب ولایت فقیه را که در امتداد فلسفه امامت جاى دارد عنوان نموده و این اصل را که از اصول به فروع تنزل کرده بود، به جایگاه خود بازمى‏گرداند.

پس از انقلاب اسلامى تئورى ولایت فقیه در جامعه به صورت فراگیر در جهان شیعه و حوزه‏هاى علمیه مطرح مى‏شود. مردم به پیروى از رهبر و امام خویش با انقلاب اسلامى فرزند على - علیه السلام - را به حکومت‏بر مى‏گزینند و مدینه فاضله قرآنى و شهر آرمانى غدیر بعد از گذشت‏سالیانى طولانى عینیت مى‏یابد.

حضرت امام - قدس سره - با الهام از بینش قرآنى و پیام غدیر، ولایت فقیه را اینگونه بیان مى‏دارند:

«اسلام بنیانگذار حکومتى است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آراء و تمایلات نفسانى یک تن را بر سراسر جامعه تحمیل کند و نه شیوه مشروطه و جمهورى، که متکى بر قوانینى باشد که گروهى از افراد جامعه براى تمامى آن وضع کنند، بلکه «حکومت اسلامى‏» نظامى است ملهم و منبعث از وحى الهى که در تمام زمینه‏ها از قانون الهى مدد مى‏گیرد و هیچ یک از زمامداران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد راى نیست. تمام برنامه‏هایى که در زمینه زمامدارى جامعه و شؤون و لوازم آن جهت رفع نیازهاى مردم به اجرا در مى‏آید، باید بر اساس قوانین الهى باشد. این اصل کلى حتى در مورد اطاعت از زمامداران و متصدیان امر حکومت نیز جارى و سارى است.»

بلى، این نکته را بیفزائیم که حاکم جامعه اسلامى مى‏تواند در موضوعات، بنا بر مصالح کلى مسلمانان یا بر طبق مصالح افراد حوزه حکومت‏خود عمل کند، این اختیار هرگز استبداد به راى نیست، بلکه در این امر مصلحت اسلام و مسلمین منظور شده است. پس، اندیشه حاکم جامعه اسلامى نیز همچون عمل او تابع مصالح اسلام و مسلمین است.

احکام اسلامى، اعم از قوانین اقتصادى و سیاسى و حقوقى تا روز قیامت‏باقى و لازم الاجرا است. هیچ یک از احکام الهى نسخ نشده و از بین نرفته است. این بقا و دوام همیشگى احکام، نظامى را ایجاب مى‏کند که اعتبار و سیادت این احکام را تضمین کرده، عهده‏دار اجراى آنها شود، چه اجراى احکام الهى جز از رهگذر برپایى حکومت اسلامى امکان‏پذیر نیست. در غیر این صورت، جامعه مسلما به سوى هرج و مرج رفته، اختلال و بى‏نظمى بر همه امور آن مستولى خواهد شد. علاوه بر آن حفظ مرزهاى کشور اسلامى از هجوم بیگانگان و جلوگیرى از تسلط تجاوزگران بر آن عقلا و شرعا واجب است. تحقیق این امر نیز، جز با تشکیل حکومت اسلامى میسر نیست و بین زمان حضور و غیبت امام فرقى نمى‏کند.

آنچه برشمردیم جزو بدیهیترین نیازهاى مسلمانان است و از حکمت‏به دور است که خالق مدبر و حکیم، آن نیازها را به کلى نادیده گرفته از ارائه راه حلى جهت رفع آنها غلفت کرده باشد. آرى همان دلایلى که لزوما امامت پس از نبوت را اثبات مى‏کند، عینا لزوم حکومت در دوران غیبت‏حضرت ولى‏عصر - عجل الله تعالى فرجه الشریف - را بر دارد. (19)

رهبر فرزانه و فقیه انقلاب اسلامى، مدینه قرآنى غدیر را از توحید و نبوت آغاز نموده و فلسفه نبوت و بعثت و تعهد ایمان به نبوت را بیان فرموده و به حلقه نورانى «ولایت‏» مى‏رسد.

مى‏فرمایند:

«یک جامعه در صورتى داراى «ولایت‏» است که در آن «ولى‏» مشخص بوده و عملا مصدر و الهام‏بخش همه نشاطها و فعالیتهاى زندگى باشد. و یک فرد در صورتى داراى ولایت است که شناخت درستى از «ولى‏» داشته و براى هر چه بیشتر وابسته و مرتبط ساختن خود به او - که مظهر «ولایت‏خدا» است - دائما در تلاش و کوشش بسر مى‏برد. از آنجا که «ولى‏» جانشین خدا و مظهر سلطه و قدرت عادلانه الهى در زمین است، از همه امکانات و استعدادهایى که در وجود انسانها براى تکامل و تعالى نهاده شده، به سود آنان بهره‏بردارى مى‏کند و از اینکه حتى اندکى از این زمینه‏هاى مساعد در راه زیان انسانیت‏به کار مى‏رود و یا نابود و خنثى گردد - که این نیز خود زیان بزرگى است - مانع مى‏گردد. عدل و امن را که براى رویش و بالندگى نهال انسان، همچون زمین مستعد و آبى گوارا و هوایى مساعد است، در محیط زیست آنان تامین مى‏کند و از بروز جلوه‏هاى گوناگون ظلم (شرک، تعدى به غیر، تعدى به خود) جلوگیرى مى‏نماید. همه را به سوى بندگى خدا سوق مى‏دهد، یاد خدا (نماز)، تقسیم عادلانه ثروت (زکوة)، اشاعه نیکى‏ها(امر به معروف) و ریشه‏کن ساختن بدیها و نابسامانیها (نهى از منکر) را برنامه اساسى خود مى‏سازد و خلاصه، انسانیت و پدیده، «انسان‏» را به هدف و غایت آفرینش نزدیک و نزدیک‏تر مى‏سازد». (20)

--------------------------------------------------------------------------------

پى‏نوشتها:
1- دیوان حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - ص 311.

2- بقره،213.

3- «الکنى و الالقاب‏»، محدث قمى، ص 104،شاعرمى‏گوید:

«نماز بى ولاى او، عبادتى است‏بى‏وضو به منکر على بگو نماز خود قضا کند»

4- «التفسیر الکبیر»، فخر رازى، ج‏27، ص‏166، «الکشاف‏»، زمخشرى، ج 4، ذیل آیه‏23، شورى.

5- چنانچه مشهور است و در روایات اسلامى نقل گردیده است، خداوند متعال یکصدو بیست و چهار هزار نفر پیامبر بسوى مردم فرستاده است که هر یک اوصیایى براى خویش داشته‏اند. و پنج تن از آنان اولوالعزم مى‏باشند. لیکن در برخى دیگر از روایات تعداد پیامبران هشت‏هزار و یا سیصد و بیست هزار و یا یکصد و چهل هزار نقل شده است.

رجوع کنید به: «بحارالانوار»، ج 11، ص‏43، 48، 28، 31، 60،16 و ص 352.

6- «منتسکیو» در روح القوانین و «ژان ژاک روسو» در قراردادهاى اجتماعى به این نتیجه رسیده‏اند که «هیچ قانونگذارى نیست که در قانون نظر خصوصى نداشته باشد و علتش این است که هر قانونگذارى داراى عواطف و افکار خصوصى است و در حین وضع قانون مى‏خواهد نطریات خود را بگنجاند» - روح القوانین ص 592 - «و براى کشف بهترین قوانین که به درد ملل بخورد یک عقل کل لازم است که تمام شهوات انسان را ببیند ولى خود هیچ حس نکند، با طبیعت رابطه‏اى نداشته باشد، ولى کاملا آن را بشناسد، سعادت او مربوط به ما نباشد ولى حاضر باشد به سعادت ما کمک کند...».

7- مائده،67.

8- الغدیر، ج 1، ص‏229 - 214.

9- مائده، 5.

10- الغدیر، ج 1، ص 238 - 230.

11- سوره معارج.

12- مائده، 55.

13- رجوع کنید به الغدیر، ج 1، ص‏266 -247 و ج‏3، ص 111،107.

14- الغدیر، ج 1، ص 214.

15- لذا همانگونه که ما در زیارت به ائمه اطهار سلام مى‏دهیم آنان سلام ما را شنیده و پاسخ مى‏گویند: اشهد انک تشهد مقامى و تسمع کلامى و ترد سلامى.

16- رجوع کنید به: علامه امینى، مصلح نستوه، ص‏116.

17- همان، ص 118، به نقل از «فریاد روزها»، محمد رضا حکیمى، ص 24.

18- «علامه امینى، مصلح نستوه‏»، ص 118.

19- «کتاب البیع‏»، حضرت امام خمینى، اسماعیلیان، قم، ج 2، ص 461.

20- طرح کلى اندیشه اسلامى در قرآن، ص 104.

منبع :ماهنامه کوثر شماره 2

 




...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/7/28 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin
قالب وبلاگ