سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ عمّارییون وفاطمییون

افراد با القابشان هویت می گیرند

شاید بشود به جرات گفت تنها در فرهنگ عاشورا و کربلاست که می توان حسی آمیخته از عشق و نفرت را در کنار هم دید.

لذا نگریستن به چنین واقعه ی عظیمی از منظر احساسات خیلی دور از ذهن نمی باشد. یکی از وجوه مهم این موضوع در دادن القاب و توصیفات می تواند خود را نشان دهد.

جانباز صفین

برخی کلمات به خودی خود بار معنایی مثبت دارند تا چه رسد به اینکه در وصف کسی گفته شود : " جانباز صفین" , یعنی اینکه آن فرد در رکاب علی ع جنگیده است. و لذا دلیلی بر تایید او می گردد.

در خصوص شمر ملعون وضعیت به اینگونه است. اخیرا تابلوهایی بدین مضمون زیاد دیده می شود که " حواسمان باشد شمر جانباز صفین بود " !

حال اینکه بدین گونه نبوده و این فرد از همان ابتدا هم از مخالفان اهل بیت ع بوده و اینگونه نبوده که مثلا محب علی ع باشد و دشمن حسین ع ! .

واقعیت اینست که حضور او در صفین بدلیل ارادت او به جناب عمار بوده و نه امیرالمومنین علی ع. شمر از جمعیتی بنام " قراء "1  بوده و جناب عمار بزرگ اینها لذا دلیل حضور آنها در جنگ صفین همراهی عمار بوده و نه اعتقاد به ولایت علی ع.

شمر بعدها در نهروان مقابل امام ع شمشیر زد و جز سران خوارج گردیده بود لذا بنظر میرسد نباید با دادن این لقب او را در صف اویس قرنی و عمار و مالک اشتر و .... آورد.

 منصوب امیرالمومنین ع

در خصوص قاضی شریح نیز بدین گونه است. نکته ای که کمتر توجه میشود اینست که اولا حضرت علی ع کسی را قبل از جرم قصاص نکرده و ثانیا هیچگاه چشم بر توانایی افراد نبسته اند. تا جایی که مثلا شخص ابن زیاد بدلیل کیاست و با سواد بودن مدتی در شغل دیوان داری در حکومت ایشان مشغول بکار بوده اند.


 ناگفته پیداست انتصاب افراد دلیلی بر تایید دائمی و تایید تمام ابعاد رفتاری و شخصیتی آنها نیست. امام علی ع در نامه سوم نهج البلاغه شریح قاضی را به دلیل خریدن خانه ای مجلل سرزنش کرده است2؛ لذا رد دنیا دوستی را می شود از همان ابتدا در رفتار شریح قاضی دید. همین نقطه ضعف و ترس از مرگ باعث آن دروغ تاریخی در خصوص سلامتی هانی ابن عروه و خوابیدن غائله کوفه بر ضد ابن زیاد قبل از کربلا میشود. شریح 60 سال قاضی کوفه بوده و از زمان خلیفه دوم منصوب شده بود و تا زمان خلافت امام حسن ع قاضی ماند.

لذا بنظر این کلک صرف دیدن اینچنینی و از این زاویه منجر به برداشتهای نادرست از واقعیات می شود. خود آقا ابی عبدا... در روز عاشورا بمنظور منصرف کردن افراد سپاه عمر سعد از جنگیدن بیشتر از فضائل خود گفته تا از مفاسد یزید؛ نکته ای که هم بلحاظ مخاطب شناسی ارزشمند است و هم اثر تبلیغات روانی دشمن را در نظر گرفته است. 3

لذا باید افراد را درست شناخت و در جای خود قرار داد تا روابط بین افراد و مسائل بدرستی تبیین شود. اهمیت برداشت ناصحیح از مسائل تا بدانجاست که آقا زین العابدین ع فرمودند :

سخت ترین مصیبت کربلا این بود که 30 هزار نفر به جنگ پسر فاطمه س آمده بودند و می خواستند تا با کشتن او به خدا نزدیکتر شوند.! 4

البته بعضا موضوعاتی مثل حضور  شمر در صفین و در جبهه علی ع برای عبرت گفته می شود که جای تامل دارد و مورد نفی این نوشته نیست. لکن هدف اینست که ذهنیت درستی از افراد معاند اهل بیت ع در ذهن محبان اهل بیت ع شکل بگیرد تا خدای نکرده در تحلیلها دچار شبهه و اشتباه نگردیم.

نباید فراموش کنیم به قول شهید مطهری (ره) امام حسین ع  سه شهادت داشته اند: اول شهادت جسمانی بدست یزیدیان؛ دوم شهادت شهرت و نام توسط خلافای بنی امیه و بنی عباس با اعمالی مثل آب بستن بر محل قبر و ... و سوم شهادت هدف که توسط افرادی صورت می گیرد که هدف والای ایشان را اشتباه معرفی می کنند. 5

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب و اولاده

-------------------------------------

1- قاریان قرآن و افرادی که در خصوص تفسیر قرآن کار می کرده اند. اینان خود بر چند دسته بوده لکن آنانی که در صفین زنده ماندند طرفدار حکمیت ابوموسی اشعری بوده اند و بعدها خیلی از آنها به خوارج پیوستند. 

2- ............. ای شریح! به زودی کسی به سراغت می‏آید که به نوشته ‏ات - سند خانه - نگاه نمی‏کند، و از گواهانت نمی‏پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح! اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی، که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده‏ ای و .............

3- در آن روزگار همه مردم از احوالات و مفاسد یزید اطلاع نداشتند و دستگاه تبلیغاتی یزید نیز کربلا را جنگی بین دو پسر عمو از قریش معرفی کرده و امام حسین را به تقوای الهی دعوت می کرد. !

4- و کل یتقربون الی الله بدمه

5- کتاب حماسه حسینی جلد دوم





...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/8/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()

در اغلب کتب تاریخی شهر کوفه بعنوان شهری شیعی معرفی شده و سالهای حضور و حکومت امام علی (ع) بعنوان تاییدی بر این حرف در نظر گرفته می شود. از همین رو عده ای در طول تاریخ اعم از دشمنان شیعیان و دوستداران بنی امیه این شبهه را مطرح میکنند که " شیعیان خود حسین ع را دعوت کرده و خود به شهادت رساندند. " و گوئیا دشمنان اهل بیت نقشی نداشته اند.!

اما واقعیت امر چیست؟ آیا بیشتر مدعوین کوفی را میتوان شیعه شمرد؟

 

 

 

 

برای پاسخ به این سوال ذکر چند نکته ضروری است:

اول اینکه واژه شیعه در صدر اسلام معنای عام داشته به معنای پیرو؛ و امام حسین ع در خطبه عاشورایشان سپاهیان دشمن را" شیعه ابوسفیان" توصیف مینماید. پس واژه شیعه در آن روزگار کاربرد و معنای امروز را نمیتوانسته داشته باشد.

دوم اینکه شیعه و تشیع به معنای امروزی و مبین یک فرقه مذهبی از زمان امام جعفر صادق (ع) باب شده و دلیل آن هم تفاوت در فقه ائمه شیعیان ( فقه امامیه) و  فقه 4 رییس فرق اهل تسنن بوده است. 

سوم اینکه اهالی کوفه با اینکه بیشتر یمنی تبار بوده و از دوستداران علی ابن ابیطالب (ع) بودند لکن از عدالت علی ع  دل خوشی نداشته و همانهایی بودند که در صفین بر علی( ع) شمشیر کشیده؛ بعد از ماجرای حکمیت پشیمان شده و ماجرای خوارج را براه انداختند. افرادی که اغلب سرشناسان کوفه بودند.

شاید وصیت امام علی ع مبنی بر دفن شبانه ایشان در خارج از کوفه برای جلوگیری از تعرض به مرقد ایشان بهترین سند جهت ارزیابی حال و هوای آن دوران های کوفه باشد.

چهارم اینکه بیشتر آنهایی که به امام حسین ع نامه نوشته و ایشان را دعوت نموده بودند در واقع بیشتر با داشتن "دشمن مشترک" با حسین(ع) هم صدا شده بودند تا "اهداف مشترک" !! و دلیل حمایتشان از امام دشمنی وبغض آنروز از بنی امیه بود تا حب علی و آل علی ! چنانچه میبینیم بعد از مرگ یزید  هم زیر پرچم زبیریان جمع می شوند.!!

با این تعابیر بر فرض اطلاق  لفظ شیعه به طرفداران آنروز امام علی و امام حسین (علیها سلام) بازهم واکنش و استراتژی شیعیان همراهی سپاه ابن زیاد ملعون نبوده است.

و شیعیان کوفه (بمعنای امروزی شیعه) یا قبل از رسیدن امام حسین (ع) توسط ابن زیاد شهید شدند مثل میثم تمار؛ و یا در زندان بودند مثل مختار؛ و یا مانند حبیب بن مظاهر و بریر به کربلا رفتند و جانفشانی کردند و یا چون سلیمان بن صرد خزاعی در ابتدا سکوت و بعد علیه بنی امیه قیام کردند.

عده کثیری نیز از ترس مجازات مرگِ همراهی نکردن سپاه کوفه؛ در قالب سپاه ابن زیاد از کوفه خارج ولی در بین راه فرار کرده اند و لذا اختلافی که امروزه در تعداد نفرات لشکریان دشمن امام هست نیز بدلیل یکی نبودن خروجیان از کوفه و سپاهیان ورودی به کربلاست. 

پس این اتهام بیشتر برای تقبیح وجاهت شیعیان است. البته منکر کوتاهی کوفیان نمیشود ولی هر حادثه ای را باید در ظرف زمانی و مکانی همان زمان تحلیل کرد...

عده ای نیز با این فرض غلط پیشینیه اهل بیت دوستی ایرانیان را بعنوان جمعیتی قابل توجه در کوفه زیر سوال می برند و از این آب گل آلود دنبال ماهی میگردند.... البته " .... والله خیر الماکرین"

"الحمد لله الذی جعلنا من متمسکین بولایه علی ابن ابیطالب (ع )"

" اللهم ارزقنا شفاعه الحسین  ع یوم الورودوثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین(ع)واصحاب الحسین علیهم السلام الذین بذلو مهجهم دون الحسین علیه السلام "

التماس دعا





...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/8/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()

ملعون تا ابد: شمر بن ذی الجوشن

 

منفورترین چهره کربلا. هر وقت ماجرایی از قساوت و بی رحمی در کربلاست پای او وسط ماجراست. اسم اصلی اش شرحبیل بوده و بیماری برص (پیس) داشته است. چون پدرش دو تا زره تنش میکرد به او می گفتند صاحب دو تا زره یا ذی الجوشن.

شمر از بزرگان کوفه بود و یکی از بزرگان قبیله بنی کلاب. در جنگ صفین همراه با امام علی (ع)بود اما بعد از ماجرای حکمیت عضو خوارج شد. بعد از شهادت امام علی (ع) در کوفه ماند و راوی حدیث شد و قرآن درس می داد.

تفکرات تندی علیه آل علی (ع) داشت برای همین وقتی دید ابن سعد دارد در کربلا تعلل می کند مخ ابن زیاد را زد که به کربلا برود و کار را تمام کند. عصر روز هشتم محرم به کربلا رسید.

چون ام البنین مادر گرامی حضرت عباس (ع) از طایفه بنی کلاب بود برای حضرت عباس و برادرانش امان نامه آورد که مورد قبول واقع نشد.

متهم اصلی بریدن سر امام حسین ع بود و بعد از واقعه عاشورا مسئول بردن کاروان اسرا به شام بود و در این راه از  هیچ کوششی برای آزار و اذیت اسرا کوتاهی نکرد.

وقتی به کوفه برگشت زیاد بین مردم آفتابی نمیشد؛ سال 66 هجری قمری وقتی مختار قیام کرد از کوفه فرار کرد و به خوزستان آمدو نیروهای مختار او را در روستای کلتانیه گیر انداختند و بعد از چند دقیقه درگیری به هلاکت رساندند. در میان آب جوش انداختنش (اینکه توسط مختاربوده سندیت ندارد).




...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/8/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()

این قسمت: بازنده دنیا  و آخرت : عمر سعد

فرمانده 37 ساله سپاه کوفه. پدرش سعد بن ابی وقاص از یاران اصلی پیامبر(ص) بود که توانست در زمان خلیفه دوم ایران را فتح کند و پسرش, عمر 17 ساله با او همراه بود.سعد پایه گذار اصلی کوفه بود برای همین بهترین خانه هم به خانواده او رسید.

سعد ابی وقاص جزو شش نفری بود که عمر بن خطاب به عنوان شورای تعیین خلیفه بعد از خودش انتخاب کرده بود و او هم به عثمان رای داد.(طلحه و زبیر به علی (ع) و عبد الرحمن بن عوف و سعد بن عثمان رای دادند)در ماجرای حکمیت در دومه الجندل بود و از نزدیک حرفهای عمروعاص و ابوموسی اشعری را شنید و به پدرش گفت ادعای خلافت کند که پدرش قبول نکرد.

در زمان معاویه جزو کسانی بود که شهادت داد حجربن عدی,از یاران امام حسن(ع) کافر شده و پای حکم اعدام او را امضا کرد.

مسلم بن عقیل چون  که عمر بن سعد از اقوام قریشی بود و با بنی هاشم فامیل بود,او را به عنوان وصی اش معرفی کرد.اول قرار بود با سپاهی 10 هزار نفری به ری و گیلان برود و شورش آنجا را بخواباند و حاکم ری شود اما وقتی که ابن زیاد دید حسین(ع)دارد به کوفه می آید به او گفت اول این ماجرا را حل کن بعد به ری برو.

ابن سعد و سپاهش سوم محرم- یک روز بعد از ورود امام (ع) به کربلا- به این منطقه رسید.بارها مذاکراتی با امام (ع) داشت تا او را وادار به بیعت با یزید کند اما امام(ع) قبول نکرد.

امام به او گفت از گندم ری نخواهی خورد,او هم گفت به جوی ری راضی ام.چندان مایل به جنگ نبوداما وقتی دید شمر آمده تا فرماندهی را از او بگیرد همان عصر نهم محرم فرمان حمله داد که با درخواست امام(ع),جنگ به روز عاشورا افتاد.اولین کسی بود که به سمت خیمه ها تیر پرتاب کرد.در جنگ نظاره گر بود و بعد از شهادت امام(ع)دستور غارت داد و گفت با اسب از روی اجساد رد شوند.

وقتی به کوفه رسید حکم حکومت ری را خواست,ابن زیاد هم زیرقولش زد و گفت تو اول حکم قتل حسین(ع)را که بهت دادم نشانم بده تا من حکم حکومت ری را بدهم.وقتی در سال65 توابین قیام کردند از کوفه فرار کرد.

سال بعدش هم وقتی مختار قیام کرد چون شوهر خواهر او بود,اول در امان ماند اما وقتی همه همراهانش در کربلا کشته شدند,فهمید اوضاع بهم ریخته ,خواست در برود که نیروهای مختار او را کشتند. مختار سر او و پسرش حفص را برای محمد حنیفه در مدینه فرستاد.

 




...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/8/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()

این قسمت:  مارمولک  بدبو

حاکم 33 ساله کوفه بود؛ زیاد ابن ابیه او را فرزند خود می خواند (به رفتار خانم مرجانه مادرش رجوع شود!! بعد از تولد 4 مرد بر سر پدری او دعوا کردند). عبیدالله وقتی 25 سالش بود از طرف معاویه حاکم خراسان شد و با عبور از رود جیحون در ازبکستان توانست مناطقی از ماورالنهر را فتح کند . سال 56 هجری قمری (5 سال قبل از واقعه کربلا) حاکم بصره شد و با شدت تمام مخالفین را سرکوب کرد و در سرزمین های اسلامی مشهور شد.

یزید زیاد از او خوشش نمی آمد اما به توصیه مشاور رومی خود بنام سرجون – توجه کنید که مادر یزید کنیزی رومی بود!!- عبیدالله رو با حفظ سمت حاکم کوفه کرد تا ماجرای امام حسین (ع) را جمع و جور کند. او در کوفه با کشتن مسلم و هانی و میثم تمار آنچنان مردم را سرکوب کرد که مردمی که به امام حسین (ع) نامه نوشته بودند برای رفتن به کربلا از هم سبقت می گرفتند.

.... بعد از عاشورا خیلی ها از جمله مادرش مرجانه هم او را سرزنش کردند.

معروف است قطره ای خون از سر مبارک امام حسین (ع) بر روی ران او افتاد و در محل آن دمل چرکین و بد بویی زد؛ طوری که هیچکس دوست نداشت به او نزدیک شود. وقتی در سال 64 قمری یزید به درک واصل شد ؛ عبیدالله ادعای خلافت کرد اما با استقبال مردمی مواجه نشد.

برای نزدیکی به کانون قدرت به دمشق رفت . مروان حکم – خلیفه بعد از معاویه دوم پسر یزید خلیفه 40 روزه – او را مسئول خوابانیدن قیام 4000 نفره توابین – به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی – نمود که موفق شد. سال بعدش هم برای شکست دادن مختار راهی عراق شد.

روز دهم محرم سال 67 قمری در نصیبین در نزدیکی موصل سپاه او و سپاه مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر نخعی بهم رسیدند که عبیدالله کشته شد.  او را از بوی گلاب شدیدش شناختند چون برای کم کردن بوی بد دمل مذکور مدام به خودش عطر می زد.

مختار سر او را برای محمد حنفیه برادر امام حسین علیه السلام فرستاد او هم سر را برای امام سجاد (ع) فرستاد میگویند آن روز تنها روزی بود که امام سجاد (ع) خندید....

ماجرا و سرگذشت عبیدالله شما را یاد چه موضوعی(داستانِ شعر و ..) می اندازد؟؟؟

در خاتمه از آقای فرهاد اصلانی عزیز بخاطر درج تصویر ایشان پوزش می طلبم

 




...

طبقه بندی:
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/8/30 توسط حسین صمیمی فر | نظرات ()
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin
قالب وبلاگ