علل نامگذارى ماه هاى قمرى
عللنامگذارى ماه هاى قمرى
ابن عساکر در کتاب گرانسنگ تاریخ دمشق به نقل از ابوعمروبن علاء درباره علل نام گذارى ماههاى قمرى گفته است : إ نّما سُمّى المحرّم لا ن القتال حرم فیه، و صفر لا ن العرب کانت تنزل فیه بلادا یقال لها صفر، و شهرا ربیع کانوا یربعونفیها، و جمادیان کان یجمد فیها الماء، و رجب کانوا یرجبون فیه النّخل ، و شعبان شعبفیه القبائل ، و رمضان رمضت فیه الفصال من الحرّ، و شوّال شالت الا بل باءذنابهاللضرب ، و ذوالقعدة قعدوا فیه عن القتال ، و ذوالحجّة کانوا یحجّون فیه ، فامّااوّل السّنة فالمحرّم .
یعنى : ماه محرم ، بدین جهت نامیده شدهاست که جنگ و درگیرى در آن حرام شده است ، و ماه صفر بدین لحاظ نامیده شده است کهعرب ها در این ماه بر زمین هایى ، منزل مى گزیدند که به آن ها صفر گفته مى شد، و دوماه ربیع اوّل و ثانى بدین جهت نامیده شده اند که عرب ها در این دو ماه زندگىبهارى در پیش مى گرفتند، و دو ماه جمادى اوّل و آخر بدین جهت نامیده شده است کهعرب ها در این ماه براى درختان خرما ستون هایى قرار مى دادند تا بر اثر زیادى محصولخرما، شاخه ها و درختان خرما نشکند، و شعبان از این جهت نامیده شده است که قبیله هادر آن از یکدیگر پراکنده و جدا مى شدند، و رمضان از این جهت نامیده شده است که درآن ، فصل هاى سال به شدت گرما مى رسند، و شوال بدین جهت نامیده شده است که شتر، دمخود را براى زدن بالا مى برد کنایه از آمادگى عرب ها براى ضربه زدن به یکدیگر، وذى قعده به این سبب نامیده شده است که مردم در این ماه به خاطر حرمت جنگ و خون ریزى، خانه نشین مى شوند، و ذى الحجّه بدین سبب نامیده شده است که عرب ها در این ماه ،به حجّ خانه خدا مى پرداختند. و اما نخستین ماه سال ، ماه محرم است .
صفر بهمعناى خالى نیز آمده است . ممکن است علت نامگذارى این ماه بدین جهت باشد که عرب هاپس از تحمل سه ماه حرام و خوددارى از قتل و غارت و خون ریزى ، با آغاز ماه صفر بهجنگ و غارتگرى مى پرداختند و روستانشینان و ساکنان کم جمعیت بادیه ها از ترس هجومغارتگران و جنایتکاران ، اسباب و اثاث خویش را جمع کرده و به جاهاى امن کوچ مىنمودند و روستاها و بادیه هاى خود را خالى مى کردند.
حرمت ماه صفر در نزد قریش
اهالى حجاز، به ویژه قبیله معروف قریش پیش از ظهور اسلام ،نسبت به زیارت خانه خدا و حرام دانستن چهار ماه از ایّام سال قمرى که از سنت هاى برجاى مانده از حضرت ابراهیم علیه السّلام و فرزندش اسماعیل علیه السّلام بود،
مرتکبتحریف و تغییر در احکام الهى و عمل نمودن به هواهاى نفسانى خود مى شدند.
آنانچون مردمى جنگجوى ، قبیله گرا و فاقد تشکیلات حکومتى و دولت بودند، در بیشتر سال بهتاراج دارایى ها، جنگ و خون ریزى یکدیگر و سایر ساکنان شبه جزیره مى پرداختند وامنیت جامعه را به کلى از میان مى بردند.
از سوى دیگر ناچار بودند که به خاطرپاى بندى به سنّت آبا و اجدادى خویش ، چهار ماه حرام را تحمل کنند و در این مدت ازجنگ و خون ریزى و غارتگرى دست بردارند.
پس از مدتى ، تحمل سه ماه حرام یعنى : ذى قعده ، ذى حجه و محرم که پشت سر هم بودند، بر آنان دشوار آمد و در صدد تغییرآن برآمدند.
آنان تصمیم گرفتند که حرمت ماه ذى قعده و ذى حجه را نگه دارند و ایندو ماه را جهت زیارت خانه خدا براى ساکنان شبه جزیره در امنیت نگه دارند، ولى برخلاف سنت ابراهیمى ، حرمت ماه محرم را شکسته و آن را براى خود مباح سازند و در اینماه ، بسان ماه هاى دیگر سال به جنگ و غارتگرى بپردازند و به جاى آن ، ماه صفر راحرام نمایند.
بدین جهت ، مدتى ماه صفر در نزد آنان ، از جمله ماه هاى حرام بودهاست .
هم چنین آنان دست کارى دیگرى در ماه هاى حرام کرده بودند و آن عبارت بوداز این که هر ماه حرام را دو سال حرام مى دانستند و ماه هاى دیگر را حلال مىشمردند. به عنوان مثال ،دو سال پشت سر هم ، ماه محرم را ماه حرام و ماه زیارت مىدانستند و ماه هاى دیگر را براى خویش مباح مى نمودند و سپس دو سال بعد، ماه صفر راماه زیارت و ماه حرام مى دانستند و سایر ماه ها را حلال و مباح مى شمردند. تا اینکه حج آنان در حجة الوداع که آخرین سفر زیارتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بهمکه معظمه بود،مصادف شد با ماه ذى الحجّه ، و در این ماه مسلمانان حج واجب و زیارتخانه خدا را به جاى آوردند و به دستور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این ماه براىهمیشه ماه زیارتى خانه خدا و حج واجب تعیین گردید.
وقایع ماه صفر
.
...